مصر- کنعان- غزه
داوی روشان داوی روشان

غزه سرزمین مژده خداوند.

حجرت موسی با قوم اسرائیل

جنگ داود و جلیات.

تاسیس کشور اسرائیل.

نتییجه گیری.

 

یا بنی اسرائیل الذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و انی فضلتکم علی العالمین.

ای فرزندان یعقوب بیاد بیاورید نعمت من که به شما ارزانی کردم و شما را بر همه جهانیان روزگار تان برتری دادم.

 بنا به رویداد گوئی  کتاب عهد عتیق موسی حدود سیزده صده پیش از میلاد  در خاندان لاوی که از فرزندان یعقوب ( یا اسرائیل) بود  متولد شد. در آن روزگار اسرائیلیان تازه از اسارت و برده گی  فرعون نجات پیدا کرده بودند،  چون با تعبیر خواب فرعون توسط یوسف آن خشمیکه فرعون نسبت به اسرائیلیان داشت را از قوم خود دور کرد. اما با آمدن رامسس دوم (فرعون)  و رٌشد نفوذ اسرائیلیان در مصر فرعون دستور میدهد هرگاه بچه ئی از اسرائیلیان زاده شود او را بکشید تا از نفوذ اسرائیلیان جلوگیری شود.  که در این هنگام دختر لاوی حامله و از او فرزند خوش منظری متولد میشود،  مادر اش او را تا سه ماه در خفا نگهداشت بعد از سه ماه دیگر نمیتوانست او را در جائی نگهدارد مجبور شد او را در سبتی به روایت قرآن و تابوتی به روایت تورات بگزارد و در نهر رها کند.  ناگهان در آن نهر ذلال دختر خوش روی فرعون که نزدیک صبح برای غسل میاید چون چشمان اش به سبت میفتد به کنیز خود امر میکند تا او را با عجله از آب بیرن کنند،  او میدانست که آن طفل  عبرانی است اما دل اش به حال  آن طفل  سوخت و دختر لاوی  مادر اش،  را خواست تا او را شیر دهد و بزرگ شود.

دختر زیبای فرعون نمیدانست که آن طفل اسرائلیان را از اسارت نجات میدهد و آن فرعون را با آن بزرگی اش در دریای طوفانی غرق میکند. درست در دوران جنگ جهانی دوم زمانیکه دختر زیبا روئی خرد سال  با هیتلر آشنا میشود اما  هیتلر نمی داند که آن دختر موی طلائی یهودی است هیتلر روز های تفریح خود را سعی میکرد با او باشد و او را دوست داشت،  اما زمانیکه او  میداند آن دختر زیبا روی یهودی است امر میکند تا تمام عکس هایکه با او گرفته را نابود کنند.

فرعونیان نمی دانستند که این پسر بزرگ خواهد شد،  آنها نمی دانستند که این پسر با خدای خود یاهوه در کوه طور مستقیم سخن میگوید و بنی اسرائیل را ار ذلالت و اسارت نجات میدهد.

اسرائلیان از هزاره های دور مردمی یگانه پرست سخت کوش و تحول گر بودند و در عین زمان مردمانی بودند از خدا بنام یاهوه و نمایندگان یاهوه  خود را معرفی میکردند و از  دیر زمان است که خود را برگزیدگان خدا و دودمانی است که،  خدا به طور مداوم از آنها پیامبر نازل میکند یا در کوه طور و چه در کشتی نوح و چه در صلیب و از دیگر ملل جهان خود را برتر و برگزیده تر میدانند.

یک صبح هوا تازه روشن شده بود موسی رمه پدر زن خود پترون را در حوریب که مشهور به کوه خدا است برد که ناگهان از پشت  درختی یاهوه به او ظاهر میشود و صدا میزند تا که موسی را هم سخن خود سازد اما ترس و واهمه یکه موسی را فرا گرفته بود از وهشت میلرزید تا اینکه خدا پرده را برداشت و نزدیک اش آمد  ًمن خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب هستم به موسی به صدای دلنشین گفت،  ًمیدانم صبر اسرائیلیان به آخر رسیده ظلم یکه فرعون به شما روا میدارد نابخشیدنی است  و تو را معمور انتخاب میکنم تا قوم و  ملت مرا از اسارت نجات دهیً  موسی به شنیدن آواز خدا از خوشی بیحال میشود درست همان طوریکه پیامبر اسلام با شنیدن صدای جبریل بیحال شد و بعد اعراب را از پرستش بت ها نجات داد.  تا اینکه دوباره یعد از ساعت ها  میداند که وعده خدا حق است و قربانی های با نام خدا ذبح میکند. 

هجرت موسی با قوم اسرائیل

روزگار اسرائیلیان روز به روز بد تر میشد چه از اسارت و چه از بیگاری مردان و زنان که  روز تا شام قلعه های بلند را آباد میکردند،  مردم چارئی جز ایستادگی نداشتند اما موسی با تمام مشکلات هنوز امیدوار بود به وعده خدا و رهائی قوم اسرائیل از دست فرعونیان و مژده  خداوند به  سرزمین کنعان.

 روز بیستم ماه دوم سال دوم به تاریخ عبری بود ابر بالای خیمه شهادت برداشته شد بنی اسرائیل از صحرای خود سینا کوچ کرده و در صحرای فاران ساکن شدند،  مردم تا هنوز نمیدانستند که موسی آنها را به کجا میبرد ولی ایمانیکه به او داشتند که اوست واسطه خداوند یاهوه به آن معجزات مانند گذاشتن عصا تبدیل آن به مار آدم خور و مبتلا شدن مصریان به انواع امراض  و بلا طبیعی مانند بلای مگس،  خون،  تگرگ،  ملخ ها  خود نشان دهنده وعده خدا با موسی بود. چون یهوه به موسی خطاب کرده بود ک به قوم خویش بازگو کن سرزمینیکه وعده آن را به شما داده ام پر از شیر و عسل و باغ های بهشتی است که آنها متعلق به شما کرده ام؛   و حتی در عربات موآب خداوند به موسی گفت  ًکه چون شما از زمین کنعان عبور کنید جمع ساکنان زمین را از پیش روی خود اخراج کنید و تمامی صورت های ایشان را خراب کنید و تمامی بت های ریخته شده ایشان را بشکنید و همه مکان های بلند آنها را منهدم کنید و زمین را که وعده آن را به شما داده ام به تصرف خویش درآورید و در آن ساکن شوید زیرا که آن زمین را به مالکیت شما درآورده ام تا مالک آن باشید.

بنا به روایت قرآن بقره 58:  وقتی به آنها گفتم وارد این قریه شوید (بیت المقدس) و بخورید از آن هر جا که میخواهید و بگوید فروگذار گناه هان ما را تا ما بیامرزیم گناه هان شما را و به نیکوئی نیکوکاران بیفزایم.

در واقع تصرف سرزمین وعده خداوند کنعان نه تنها سرزمین خون و کشتار نگشت که در صفحه بعد اشاره خواهم کرد،  بلکه تبدیل به نابرابری های قومی زبانی و در حقیقت انگشت انتقاد بر یاهوه اضافه کرد.

چون باور های ذهنی است که راهگشای سعادت ملت ها میشود و آن باور ذهنی است که ملت ها را در گودال های عقب گرائی فرو میبرد و به خود هم جرئت انتقاد علی یاهوه را نمیدهد.

چون به  باور دین گرایان هرآنچه خدا میکند او میداند،  اگر اسرائیل را برگزیده خود تعین و تمام فلسطینی را به امر او میکشد  او میداند و  ما همه لایعلمون هستیم،  این نوع تئوری های نا برابر چه در جوامع یهودیت و چه در جوامع اسلامی به نام های سید و ال خاندان طهارت و خمس و ذکات در دراز مدت سبب نه تنها پیوند بین ادیان نگردید بلکه تضاد های نزادی و زبانی و منطقه ئی را به طور فاهش افزایش داد.

 سرزمین کنعان روزگار تاقت فرسائی را پشت سر میگذاشت از یک طرف دستور خدا و ویرانی خانه های فلسطینی و از طرف دیگر شروع جنگ های یکه هزار های قربانی  بعد از موسی به جا گذاشت.

چنگ داود و جلیات

مدت ها از مرگ موسی گذشت خانه ها ویران شد اما کنعان هنوز آتش خشم را به خود میگرفت  متاسفانه خدای اسرائیل (یاهوه) هنوز از کشتار ملت خود به ستوه نیامده بود پیامبرانی نازل میکرد تا گفتار قبلی خود را توجه کند و خدا را در عرش نشاند و اسرائل را معمور آدم سازی دیگر ملل جهان معرفی کند.

و در وقت لازم  امر کشتار فلسطینیان را که هنوز خون ایشان خشک نشد  را صادر کند چه در زمان موسی و چه در پادشاهی حضرت داود.

  داود پسر یسا افراتی  یهود،  او  جوان سی ساله با اندام درشت چشمان سیاه موهای سیاه یکی از نوجوانان شجاع روز گار خود بود،  در اوایل شغل چوپانی را از پدر به ارث برده بود اما روزگاری جنگ بین فلسطینیان و  اسرائلیان او را وا داشت تا دستورات خداوند را ادا و از شبانی  دست بکشد.

آن روز جلیات مرد جنگی فلسطینی که به قول تورات او با قد پنج متر و دستان دراز با شمشیر جند متر خود با دیگر لشکر فلسطینی در سو کوه  و در افس دمیم یهودیه اردو زده بودند  سربازان شاول که از سرداران اسرائیلی بود با سپاه خود در قسمت های دیگر دره بنام ایلا صف آرائی میکردند تا با یکدیگر وارد نبرد شوند اما آن مرد جنگی فلسطینی با آن هیبتی که داشت همه اسرایئلیلان را به لزره آورده بود و کسی هم جرئت رو برو شدن را با او نمیدید چون سر نیزه اش تنها ششصد مسقال آهن بود و سپاه اسرائیلی را صدا میزد تا کسی با  وارد جنگ شود ولی کسی جرئت نزدیک شدن را به خود نمیدید.

داود چوپان که پدر اش او را برای دیدن برادران اش که در جنگ بودند فرستاده بود تا از آنها احوال  به پدر ببرد وفتی داود قرص نان را به برادران اش الیاب و ابیناداب داد متوجه شد که همه لشکر اسرائیلی ترسیده و فرار میکنند در این اسنا داود صدای شاول سر لشکر اسرائیلی را شنید که میگفت هر کس این قلسطینی را بکشد و ما را از این ننگ نجات دهد پادشاهی و دختران خود را به او  خواهم داد. داود که از خشم چشمان اش از آب پر میشد به شاول صدا زد  ًبنده ات گله پدر خود را میچراند که شیر و خرس آمده گله را ربوده اند و من آن شیر و خرس را دنبال و کشتم  و این مرد فلسطینی نا مختوم مثل یک آنها خواهد بود و خداوند که مرا از چنگ شیر و خرس نجات داد از چنگ این مرد نجات خوهد داد. و شاول خطاب به داود گفت برو خدای اسرایئل با تو باد.  مرد فلسظینی تا هنوز با مشت های آهنین خود در انتظار یک جوان بود تا با او مبازره کند در این اسنا داود بدون زره با فلاخن خود پیش رفت چون آن مرد داود را دید به شکل حقارت به او گفت،  ً آیا من سگ هستم که با چوب دستی پیش من میائی و داود را با خدایان خود لعنت کرد و گفت بیا نزد من تا گوشت ات را به درندگان و پرندگان هوا بدهمً

 داود پاسخ داد  ًتو نزد من با شمشیر میائی اما من بنام یاهوه خدای اسرائیل که تو او را به ننگ آوردئی نزد تو میایم و خداوند تو را امروز به من تسلیم خواهد کرد و آن زره سرت را از تنت  جدا خواهم کردً  و چون آن مرد بلند هیکل برخاست داود شتافت و دست خود را به جیب خود برد سنگی گرفت و در فلاخن گذاشت و به یشانی جنگاور فلسطینی زد  سنگ به پیشانی اش فرو رفت به زمین افتاد.  داود حمله کرد و شمشیر اش را از دست اش گرفت سر اش را از تن اش جدا کرد و به اورشلیم آورد.

تاریخ اسرائلیان و یهودیان ساکن در مناطق مختلف بویژه غزه پر از جنگ و خونریزی نژادپرستی برتری یکی بر دیگر و  ادعا های پیامبری هر کدام به نوبه خود در سرنشت هردو ملت اثرات منفی و مثبت خود را داشته اگر مهاجرت موسی و یا امپراتوری روم ویا حکمرانی مردم فارس در آن ناحیه که بشیترین اسیب ها را مردم متقبل شده اند به همین لحاظ خشونت های مداوم باعث شد تا دیگر قدرت های جهان بخوبی وارد  آن سرزمین و مردم هردو ملت را به خاک و خون بکشانند.

 

تاسیس اسرائیل

در اواسط صده بیستم جهان یک زاویه دیگری را به خود گرفته بود کشور های قدرتمند که اصلحه های مدرن آن روزگار را در اختیار داشتند و میدانستند که دیگر از کشور های اسلامی قدرتی نیست که سد راه ما شود چون در جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری ترک ها و  اشغال سرزمین های لبنان اسرائیل و فلسطین توسط فرانسوی ها و انگلیسی ها تمام راه هایکه میتوانست در دراز مدت انجام شود را به مدت کوتاهی غربی ها انجام دادند یعنی فکری برای مردمیکه سالها زجر کشیده بودند ( اسرائیلیان)،  تاسیس کشوریکه میتواند تا سالیان سال منافع غرب را در خاور میانه تظمین کند. که منجر به تاسیس کشور اسرائیل شد. غربی های بعد ازسال  1948 که کشور اسرائیل به رسمیت شناخته شد مجبور شدند تا به انواع مختلف مردم اسرائیل و یهود را ازگوشه و کنار چهان تشویق کرده و به سرزمین پدری شان انتقال دهند،  هرچند شروع مهاجرت و خرید زمین های فلسطینی ها بعد از جنگ اول جهانی آغاز شده بود اما بعد از تشکیل و پیروزی اسرائیلیان بر اعراب توانست راهگشای یک نوع کشور گشائی اسرائیلیان در مناطق خاور میانه باشد،  چون هدف اصلی غربی ها و امریکائیان صلح در خاور میانه نبود بلکه آنها میخواستنتد جنگ هایکه در اروپا جریان دارد را به نحوی وارد خاورمیانه کنند. در واقع همان کاری را کردند که   حکومت اسلامی در زمان خلفای راشدین انجام دادند و جهان را به دو بخش تقسیم کردند،  دارالحرب و دارالامن یکی منطقه جنگ و دیگری زمین صلح و هر کشوری که مسلمان نیست با آنها جنگ و انهایکه باج به خلفا میپردازند آنها در امن هستند.

غربی ها  آموخته بودند  کاشتن همچو ریشه های سیاسی خشم مردم مسلمان را در خواهد آورد و میتواند زمینه را برای آمدن خود در منطقه فراهم کنند. امروز جهان به غزه ئیکه مردم اش به خاک و خون کشیده میشوند فقط از زاویه سیاسی میبیند اگر امریکا،  سوریه و ایران هر کدام گوشمالی به اعراب میدهند و به آنها میگویند فلسطینیان عرب اند و اعراب هم حامی امریکا و غرب،  اگر ایران است به نحوی حامی حماس و حزب الله اما در عمل ایران دنبال منافع خود در منتطقه خاور میانه است.

 دولت ایران خوب درک کرده باخت و بُرد  هردو  به نفع ما است،  اگر اسرائیل همه مردم غزه را نابود کند این عمل باعث خواهد شد تا خشم مردم خاورمیانه را نسبت به امریکا بر خواهد انگیخت،  و اگر مبارزان فلسطینی پیروز شوند باز هم توان نطامی اسرائیل به شدت سرکوب خواهد شد.  

نتیجه گیری 

در نوشتار بالا آنچه بیان شد متمرکز به داستان سرائی اسرائیل از کتاب عهد عتیق و برسی به پیشامد ها و روند زندگی در هزارهای گذشته مردمان سه قوم اسرایئل یهود و فلسطینیان بود، که یکی پشت دیگری در تورات و در قرآن از دودمان آن دیار به تفصیل بیان شده و تا امروز در بین جوامع مسیحی ،  یهودی و مسلمان به خود یک جنبه واقعیت گرائی را داده است. اما در اصل تورات از نظر ظاهری یک استوره ویا به تعبیر دیگر شهنامه یهودیت است که نوح را صاحب کشتی میسازد،  سلیمان را در بال پرندگان قرار میدهد،  موسی را با خدا هم کلام میسازد  و یوسف را  زیبائی میبخشد.  اما وقتی به صفت کتاب مقدس در قلب ها  ظاهر میشود  جنبه حماسی اش به جنبه روحانی و ریالیزم تغیر میکند،  و تنها دلیل زنده ماندن تورات در تمام کنش ها و واکنش ها دادن اسم و کلام خدائی بوده که بعد از گذشت زمان در دسترس همه قرار دارد،  و تمام اعمالیکه اسرائیلیان مرتکب میشوند را  توجیه میکند،  و حتی  پیروان ادیان ابراهیمی هم بنابه  باور های که دارند  منکر کتاب نشده  و مشکلات امروزی را که در نوار غزه یا در لبنان در جریان است را از چند روز میدانند،  در صورتیکه نا بسامانی های منتطقه ئی در خاورمیانه برمیگردد به سه هزار و پنجصد سال پس تا امروز. و در عین حال یهودی ها بنا به باور های دینی خود که گمانا مژده خداوند بود که ما را از مصر به سر زمین شیر و عسل آورد تا آخرین نفس به کشتار ادامه میدهند. در صورتیکه بولهاوزن یهود شناس انجیل شناس و قرآن شناس به این عقیده است که سفر پیدایش سفر خروج و سفر تثنیه که یهودیان در تورات از آن نام میبرند پس از تبعید یهودیان به بابل نوشته شد حدود دوهزار و پنجصد سال قبل و کدام اصالت تاریخی ندارد.

و دانشمند دیگر یهودی اسرائیل فلکنشتاین در کتاب کشف کتاب مقدس خود اشکار شدن دروغ های تورات مدعی شده که اسرائیل و یهود دو منطقه از هم جدا بودند منطقه اسرائیل آباد و سروتمند در شمال و  یهود در جنوب در فقر زندگی میکردند پس از آن که سوری ها به اسرائیل حمله کردند ساکنان اسرائیل به سرزمین یهود گریختند پادشاه یهود برای اینکه از دو قوم که هیج قرابت نداشتند یک قوم واحد بسازد دستور داد اسناد جدیدی برای دو قوم جعل کنند و حتی فلکنشتاین میگوید که هیچ اثر تاریخی وجود ندارد که نشان دهد اسرائیلیان در مصر بودند و طبق نظر او اورشلیم در زمان سلطنت سلیمان و داود یک ده کوره بیش نبود بنابر این همه عظمتیکه در تورات از حکمرانی سلیمان و پرواز او روی بال پرندگان سخن میرود دروغ محض است.

تاسیس کشوری بنام اسرائیل آن امنیت نسبی یکه در گذشته ها مردم اسرائیل در اورشلیم داشتند را از ایشان گرفت غربی ها امروز  با طرفداری از اسرائیل نشان میدهند که ما تاسیس کردیم و ما از ایشان حمایت لازم را میکنیم در واقع این نه تنها حمایت نیست بلکه  آتش را در خانه های اسرائیلیان افروخته اند. و تنها راه حلیکه میتواند از خشونت هایکه امروز دامن گیر اسرائیلیان شده را نجات دهد تاسیس کشور با ثبات فلسطینی آن هم با حمایت کلی اسرائیل و عقب نشینی نیروهای اسرائیلی ار لبنان و فلسطین اشغالیست تا بتواند در دراز مدت ذامن امنیت و ثبات در تمام خاور میانه شود.  

 

منابع و پاونوشت ها.

 

تورات: خروج 1 لغایت 18

 

اعداد :  33

 

اعداد:   34

 

سموئیل 1: 17

 

قرآن: بقره 58

 

قرآن:  اسرا 161

 

کشف کتاب مقدس نوشته  اسرائیل فلکنشتاین


January 18th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي